زیاد اهل بگو و بخند نبود

زیاد اهل بگو و بخند نبود...
تو بدترین و بهترین شرایط
کسی ندیده بود احساساتش رو بروز بده...
نه هیچ وقت از عشق حرف می زد نه از تنهایی گله می کرد...
همه بهش می گفتن آدم سنگی ،
می گفتن تو مشکل داری که تا حالا هیچ کس کنارت نمونده
آدما برای موندن دل می خوان ،
چیزی که انگار تو نداری...
برای همین هم بین آدما مسابقه بود
برای اینکه دلش رو ببرن...
هر کاری براش می کردن و به دلش راه می اومدن...
گاهی وقتا
بعضیاشونم موفق می شدن
به خیال خودشون بهش نزدیک شن
اما به ماه نکشیده همه سرشون به سنگ می خورد ،
مات و مبهوت از آدمی که
انگار هیچی نمی تونه روش تاثیر بذاره ،
هیچ کسی نمی تونه بهش نفوذ کنه
با دلی شکسته می رفتن سراغ زندگیشون
تا اینکه آدم سنگی هم گلوش گیر کرد ،
بد گیر کرد...
سنگی که سال ها همه می خواستن نرمش کنن
یه شبه آب شده بود...
تا با اون بود می خندید ،
حالش خوش بود ، چشماش برق می زد...
کارش شده بود بگو و بخند....
به همه از #عشق می گفت...
می گفت آدم تو تنهایی می پوسه ،
می گفت و همه با تعجب نگاش می کردن
که این همون آدمیه که می شناختیم؟
حالا هر وقت می شنوم
که میگن فلانی احساس نداره و دلش از سنگه
می خندم و میگم هیچ دلی از سنگ نیست
فقط آدمی که نرمش کنه هنوز پیدا نشده!!

مثل یک صحابه نور اومدی و شدی چراغ زندگیم🌻💟

#عاشقانه
#خاصترینم◦•●◉✿
دیدگاه ها (۰)

گاهی خلوت دوست را بهم بریزتا بداند که تنها نیستاین مرام ماست...

مگر تو روی بپوشی و فتنه باز نشانی ک من قرار ندارم ک دیده از ...

در‌کـسری‌ از‌ثانیـه‌ احساس‌ کردمـچقـدر‌دنیـامون‌زشتــ شـده!ش...

شده با قهر کسی چشم توگریان بشود؟جان به لب آید و روح تو پریشا...

چندپارتی

black flower(p,189)

بهم گفت, عشق ' مثل بازی می مونه. تو هر بازی یکی می بره یکی م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط