کپشن
#کپشن
میشہ دلتنگی رو اینطور معنیکرد کہ ببین...
قلبم بخاطرِ نبودت انقدری مچالہشده کہ دیگہ جایی واسہ کسی نمونده
انقدری تنگشده کہ بہ وضوح میشہ روز بہ روز کوچیکتر شدنش رو حسکرد
مثلِ یہ اتاقِتنگ و تاریک کہ نفسکشیدن توش سختہ تو دلایِتنگ هم جاخوشکردن ناممکنہ
برای همینہ کہ آدمایدلتنگ کسیو تو قلبشون جانمیدن
اصلا آدمِدلتنگ انگار یہ همراهِسمج با خودش داره
همونی کہ هرروز صبح وقتی چشمات باز میشہ با آغوشِباز میاد سمتتوپ و سعی در گاییدنِمغزت رو داره
هی نادیدهاش میگیری ولی اون پرروتر از این حرفاست!
وقتی مدتِزیادی بگذره دیگہ عادتمیکنی بهش...
میشہ جزئی از وجودت و میشینہ سرِمیز و باهات صبحونہ میخوره؛
جلویِآینہ دستی بہ موهاش میکشہ و کلِروز هرجا میری مثلِکَنہ میفتہ دنبالت
تو تکتکِ عکسات اثری ازش رو کنجِلبت هست...
حتی وقتی میخوای تو تنهاییات خودت باشی و خودت،میاد جلو و میگہ نہبچ..
مگہ من مرُدم کہ بزارم تنهاشی؟
هی میخواد ثابتکنہ ببین من مثل آدما نیستم کہ ولتکنم..
اما وقتی شب کہ میشہ انگار تمومِزورش رو جمعکرده تا تو استایلایِمختلف بکنتت
طوری کہ انگار خصومتِشخصی داره باهات
خِرِت رو میگیره؛
میشہ بغضِ تو گلوت..
اشکِ تو چشمات..
لرزِ تو دستات و حقیقتو مثلِسیلی میکوبہ تو صورتت و میگہ من هنوز هستما...
آدما دلتنگ خیلیچیزا میشن...
گاهی یہمکان،یہحس،یہحرفویہصدا یا یہتصویر،و یا دلتنگِیہآدم!.
کہ اون آدم میتونہ شاملِخودِقبلیشون هم بشہ...
ولی بہ این دقتکردین کہ اون حسِدلتنگی میتونہ تو یہثانیہ حتی با یہ پیام از بین بره؟
خواستم بگم حتی دلتنگی هم تنهاتون میزاره پس الکی دلتونو بہ بودنا خوش نکنین..
صفردو،سہسہ
#مسترپارک^^
#بمونبامن #آرتا #کوروش
میشہ دلتنگی رو اینطور معنیکرد کہ ببین...
قلبم بخاطرِ نبودت انقدری مچالہشده کہ دیگہ جایی واسہ کسی نمونده
انقدری تنگشده کہ بہ وضوح میشہ روز بہ روز کوچیکتر شدنش رو حسکرد
مثلِ یہ اتاقِتنگ و تاریک کہ نفسکشیدن توش سختہ تو دلایِتنگ هم جاخوشکردن ناممکنہ
برای همینہ کہ آدمایدلتنگ کسیو تو قلبشون جانمیدن
اصلا آدمِدلتنگ انگار یہ همراهِسمج با خودش داره
همونی کہ هرروز صبح وقتی چشمات باز میشہ با آغوشِباز میاد سمتتوپ و سعی در گاییدنِمغزت رو داره
هی نادیدهاش میگیری ولی اون پرروتر از این حرفاست!
وقتی مدتِزیادی بگذره دیگہ عادتمیکنی بهش...
میشہ جزئی از وجودت و میشینہ سرِمیز و باهات صبحونہ میخوره؛
جلویِآینہ دستی بہ موهاش میکشہ و کلِروز هرجا میری مثلِکَنہ میفتہ دنبالت
تو تکتکِ عکسات اثری ازش رو کنجِلبت هست...
حتی وقتی میخوای تو تنهاییات خودت باشی و خودت،میاد جلو و میگہ نہبچ..
مگہ من مرُدم کہ بزارم تنهاشی؟
هی میخواد ثابتکنہ ببین من مثل آدما نیستم کہ ولتکنم..
اما وقتی شب کہ میشہ انگار تمومِزورش رو جمعکرده تا تو استایلایِمختلف بکنتت
طوری کہ انگار خصومتِشخصی داره باهات
خِرِت رو میگیره؛
میشہ بغضِ تو گلوت..
اشکِ تو چشمات..
لرزِ تو دستات و حقیقتو مثلِسیلی میکوبہ تو صورتت و میگہ من هنوز هستما...
آدما دلتنگ خیلیچیزا میشن...
گاهی یہمکان،یہحس،یہحرفویہصدا یا یہتصویر،و یا دلتنگِیہآدم!.
کہ اون آدم میتونہ شاملِخودِقبلیشون هم بشہ...
ولی بہ این دقتکردین کہ اون حسِدلتنگی میتونہ تو یہثانیہ حتی با یہ پیام از بین بره؟
خواستم بگم حتی دلتنگی هم تنهاتون میزاره پس الکی دلتونو بہ بودنا خوش نکنین..
صفردو،سہسہ
#مسترپارک^^
#بمونبامن #آرتا #کوروش
- ۴۰.۸k
- ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط