در هیاهوی زندگی دریافتم

در هیاهوی زندگی دریافتم ...
چه دویدن هایی که فقط
پاهایم را از من گرفت،
در حالی که گویی ایستاده بودم ...
چه غصه هایی که فقط
باعث سپیدی مویم شد ..
در حالیکه قصه ای کودکانه بیش نبود ...
دریافتم کسی هست که
اگر بخواهد می شود
و اگر نه نمی شود
به همین سادگی؛
کاش نه می دویدم و نه
غصه می خوردم
"فقط"«او را می خواندم»...
دیدگاه ها (۱)

مثل برفِ زمستون، رو دستات نشستماز اون بالا پریدم، به دستات پ...

ﻭﻗﺘﯽ که زیاد ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﯼ ﺣﺴﻮﺩ میشیﺣﺴﺎﺱ میشیﭼﺸﻢ ﺩﯾﺪﻥ ﻧﮕﺎﻫﺎﯼ ﺑﻘﯿ...

به هر کسی نگو "زندگی"کسی که زندگیت باشه میفهمه کِی ناراحتی، ...

شاید تقصیر آدمها نیست که نمیتوانند روی حرفشان ، وعده هایشان ...

در هیاهوی زندگی دریافتمچه دویدن هایی که فقط پاهایم را از من ...

اوایی از گذشته بخش اول:  خاطرات زندگی با یک دکتر روانی. 001 ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط