به تو نگاه میکردم که لبخند میزدی و میرقصیدی و رنگ پوست
به تو نگاه میکردم که لبخند میزدی و میرقصیدی و رنگ پوستت دلخواه بود و انگشتان باریک بلندت لیوان شراب را به لمسی ظریف خوشبخت کردهبود و کمر برهنهات وسوسههای بوسهها را زنده میکرد، و خوشبخت بودم که نگاهت میکردم ...
مرا یادت هست؟
مرا یادت هست؟
- ۱۸.۱k
- ۰۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط