شب‌به‌شب فكر غزل با قلم و ‌قهوه‌ى ترک
تلخى شعر من از قهوه‌ى قاجار تو بود
اين جنونى كه به سر آمد و شاعر گشتم
قبل رفتن همه از سردى و آزار تو بود...
دیدگاه ها (۰)

گاهی لازمهپا روی پـا بندازیبه ذهنت آرامش بدیو به کارها و اتف...

عاشقانه های شبنم

دیوانه شدم عشق تو آخر به سرم زدهر چه به سرم آمده را عشق رقم ...

دیوانه شدم عشق تو آخر به سرم زدهر چه به سرم آمده را عشق رقم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط