🌱🍒این تمامِ ماجرا نیست و تو می‌دانی چه شد؟
بعد از این داغِ دوری‌ات ز حیرانی چه شد؟

بی خبر از این دل سر گشته ام رفتی چرا
بی قرار و بس پریشانم  نمی‌دانی چه شد

خاطراتت را ورق زد، دردها شد بیشتر
آخرین لبخندِ آن شب‌های بارانی چه شد؟

ای سرابِ لحظه‌ها! دل رفته در گردابِ غم
شمعِ سوزانم چرا در دل نمی‌مانی؟ چه شد؟

عاقبت از این مسیرِ پرخطر رفتی، ولی
مانده‌ام حسرت‌به‌دل، آن برگِ ریحانی چه شد؟

یوسفم در چاه افتاد و دلم در آتشی
سوختم از شعله‌اش، آن یارِ کنعانی شدم

مانده‌ام با یک دل و صد بغضِ سنگین‌تر ز شب
با خیالت زیر باران، خیسِ حیرانی چه شد؟🌱🍒
دیدگاه ها (۱)

🌱🍒گاهی مرا نگاه کنی رد شوی بس استآنان که بی کَسند، به یک در ...

#عکس_نوشته

🍒🌱روی سربندِ بازارچه یِ زندگیمنوشتند...به کجا چنین شتابانآهس...

🍒🌱به آرامی آغاز به مردن می‌کنی اگر سفر نکنی؛اگر کتاب نخوانی؛...

بهار و خاکستر

بهار و خاکستر

░⃟‌‌‎‎‌قطره قطره اشکهایم میچکد بر دفترمیاد بادا ... ان نگار ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط