هزار و چهارصدِ عزیز!
خواهش می‌کنم برای ما کمی حالِ خوب بیاور،
کمی دلخوشی و کمی لبخندهای از تهِ دل.
دلمان تنگ شده برای حتی یک جرعه خوشحالیِ معمولی،
برای آرامش داشتن‌های عمیق،
برای دور هم جمع شدن‌های بدون هراس.
هزار و چهارصدِ عزیز!
تو پایان تمام سیزده‌های غمگینی،
تو شروعی دوباره‌ای،
تو حتی اسمت با سال‌های پیش از این، فرق دارد. فرق داشته باش لطفا!
متفاوت باش،
و خوب باش،
با مردمی که در قرن قحطیِ عدالت و لبخند زیسته‌اند...
چشمان ما کمی بیشتر از سال‌های قبل،
به دستان سبز توست
به آغوش در انتظار بهار ما خوش آمدی...

[نرگس صرافیان طوفان]


#چهارمحال_بختیاری
#بازفت1400
#عاشقانه
دیدگاه ها (۷)

هروقت خبر مرگ میشنوم، این شعر از آقای قیصر امین‌پور بیادم می...

‏یه عكسایی تو گالری هستن...که هیچوقت حذف نميشن و هر دفعه بای...

"سنَحیا بعد کُرباتنا ربیعا، کاننا لم نذق بالأمس مُراً" پس از...

از خودم تشکر میکنم به خاطر همه ی موقعیت های که توی این یک سا...

چی شده دختر کوچولوی من؟دیگه نمیخندی..دیگه اون چشمای خندونت ر...

#بزرگترین_آرزو(آخر)P54کوک که متوجه تقلا کردنش برای نفس کشیدن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط