دیروز، او در میدانهایی ایستاد که بسیاری از فرماندهان پشت میز نشین، جرأت نزدیک شدن به آنها را هم نداشتند. در دل همان آشوبی که «زن، زندگی، آزادی» را سر میداد، با شجاعت در میان مردم بود، در دل خطر، در میان دود و آتش.
یک بار، آجری به سرش پرتاب شد. اما او درنگ نکرد. آن لحظات نه به درمانگاه فکر کرد، نه به مرخصی و استراحت. سرش را پانسمان کرد، زخم را پوشاند و دوباره به میدان برگشت. میتوانست مرخصی بگیرد، میتوانست خود را از زیر بار مسئولیت بیرون بکشد، میتوانست برای یک هفته از این همه درگیری و خطر دور بماند. اما او نمیتوانست. او پایبند به ارزشهایش ماند!
در اوج آشوبها و تهدیدها، وقتی که آدرس مدرسه دخترش در توییتر پخش میشد و تهدید به مرگ بر سر خانوادهاش میبارید، او لحظهای پا پس نکشید. روزهایی بود که حتی هفتهای چند ساعت بیشتر نتواست به خانه برود.
دیروز، او در میدان ماند، در میدان ایستاد، و امروز نوبت ماست که در میدان بایستیم. این روزها که لحظهها را به انتظار دادگاه نهایی او میگذرانیم، برای او التماس دعا داریم...
✅ شما هم به رسانه رسمی 🇮🇷 حامیان #سرهنگجوانمردی بپیوندید 👇
@sarhang_javanmardi2
یک بار، آجری به سرش پرتاب شد. اما او درنگ نکرد. آن لحظات نه به درمانگاه فکر کرد، نه به مرخصی و استراحت. سرش را پانسمان کرد، زخم را پوشاند و دوباره به میدان برگشت. میتوانست مرخصی بگیرد، میتوانست خود را از زیر بار مسئولیت بیرون بکشد، میتوانست برای یک هفته از این همه درگیری و خطر دور بماند. اما او نمیتوانست. او پایبند به ارزشهایش ماند!
در اوج آشوبها و تهدیدها، وقتی که آدرس مدرسه دخترش در توییتر پخش میشد و تهدید به مرگ بر سر خانوادهاش میبارید، او لحظهای پا پس نکشید. روزهایی بود که حتی هفتهای چند ساعت بیشتر نتواست به خانه برود.
دیروز، او در میدان ماند، در میدان ایستاد، و امروز نوبت ماست که در میدان بایستیم. این روزها که لحظهها را به انتظار دادگاه نهایی او میگذرانیم، برای او التماس دعا داریم...
✅ شما هم به رسانه رسمی 🇮🇷 حامیان #سرهنگجوانمردی بپیوندید 👇
@sarhang_javanmardi2
- ۵۸۵
- ۱۹ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط