مادختریم، ما از تبار دردیم از نسل آرزو هایِ به مقصد نرسیدہ
از نسل خندہ های سرکوب شدہ، از نسل زن بودن هایِ اجباری
از نسل دلتنگی هایِ یک طرفه
ما دخترانِ کوچیکی هستیم که از بعد تولد زن بودن رو تجربه کردیم
هر وقت تاب خستگی هامون رو نداشتیم تنها همدم بی قراری هامون
بغض هایی بود که هیچ‌وقت نباید میترکیدن
آہ از فریاد هایی که درون نطفه خفه میشد
تنها با این منطق که ...
«هیس دختر ها فریاد نمی زنند ...»
ـ
ـ
ـقاصدکـ
دیدگاه ها (۰)

ولی من مطمئنم غم وزن داره؛ وقتی غمگینم کندتر میشم، اگر خوابی...

من زندگی کردن را یاد گرفته ام…برای یک زندگیِ خوب، نباید به ه...

درخواستـی

🕊🕊زلیخا خوب می‌داند وقار رفته یعنی چهمن از جنس طلا بودم ولی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط