شاید

شاید ...
بعضی ادمها تمام بیراهه های وحشتناک
زندگیشان را گذرانده اند واز سالها ترس و
تعقیب وگریز میایند،از شبها وروزهای پر حادثه وپراز اضطراب ودلهره،از گذشته هایی مملو از رنج ودرد واتفاقات ناگواری که شاید هیچوقت برای کسی نگفته اند که شاید اگر بازگو کنند باورش برای اکثراین جماعت غیرممکن باشد ،حادثه هایی که نفس را درسینه حبس میکرد وتنهاخدا بران ها اگاه است ،نه نیازی به
بازگویی دارند ولزومی برای باور وخوشایند دیگران ...
این ادمها شاید صاحب رقیق ترین وپر احساس ترین قلبهای دنیابوده باشند اما
تقدیرشان یاری نکرده تا اینکه عاقبت
روزی دست ودل از تمام رپزهای تلخ شسته وبه اغوشی ارامش بخش پناه اوردند ،این ادمها فقط به اندازه همان لحظه ها زندگی کردن ،همانروزهایی که دلشان را قراری نبود برای بودن در کنار
دیگری همان لحظه هایی که 😔😔😔
این آدمهاانقدر برای بد بودن مهارت دارند
که نمشود بیان کرد اما متنفرند از هرانچه که گذشته های سیاه وتاریک را بیادشان بیاورد سوگندیاد کرده اند فقط وفقط مهربانی ومحبت وعشق را نثار دیگران کنند واولین روز بد بودنشان اخرین لحظه عمرشان باشد...
کلامشان عین واقعیت واز صمیم قلب است وچیزی جز یک دله مهربان وقلبی رئوف نمیخواهندتاجانشان رافدا. کنند....
دیدگاه ها (۱)

اهلا وسهلاتمنای هر لحظه لحظه وجودماگر دلت بامنست بدان هنوزبه...

من بااینکه هیچ پیام مستقیمیازتونداشتم برای موندن سالهاست کهم...

دلم برای اونروزام تنگ شده چقدر خوش بودم وشاد

به دریای خیال تو غریقم من نجاتم دهدراین اتش به موج غم غرببم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط