للا عشق بود ه پا پس شد و رفت

ليلاي عشق بود كه پا پس كشيد و رفت
غمنامه ام نخواند و مرا هم نديد و رفت

من از جنون خويش به دريا زدم شبي
او هم شبي به بام رقيبم پريد و رفت

آخر گناه من به جز از دلبري چه بود
آهوي رام من شبي از من رميد و رفت

در آسمان عشق گرفتار بود دل
از من چه ديد غير محبت بُريد و رفت

رفتم به عشق او كه بكارم گل اميد
از باغ دل گلم آهسته چيد و رفت

تنها شدم ميان دو عالم نديدمش
داغي به دل گذاشت كمر را خميد و رفت

هر وقت خسته بود در آغوش عشق بود
آرامِ جانِ من به بغل آرميد و رفت

گيسو فشاندم و جگرم خون شد از جفا
اشك از دو چشم من شب مرگم چكيد و رفت...

#عاشقانه
#خاصترین
دیدگاه ها (۰)

فردا اگر بدون تو باید به سر شودفرقی نمی کند شب من کی سحر شود...

🕊هم مسجدو هم کعبه وهم قبله بهانه استدقت بکنی نور خدا دا...

هوای خانه چه دلگیر می‌شود گاهیاز این زمانه دلم سیر می‌شود گا...

..زندگے ڪاش بر وفق مرادٺ باشدآنڪھ از یاد ٺۏ را برد بھ یادٺ ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط