وقتی که قنوت مان از گریه نشت کرد

🌱🍒وقتی که قنوت مان از گریه نَشت کرد
وَ تهِ بن بست سبابّه های پوشالی
نای مُرده ای
با لهجه ی مشقی
سر داد فریاد را..
شب دهانش را گِل گرفت
تا بادهای گرگینه روی نُت قلب باکره ام
از نبودت زوزه ی خون بخوانند
حالا جنون سرباز شده
ردّ پوتینش
همه جای وجودم را جویده
سُر می خورد گلاسه ی شقیقه ام از فکر تو!
آواز انفرادی
آواره دَف می زند
با بند بندِ استخوان زبانم
توله های شعر کولی وار در سرم میرقصند
و سکوت
هیسسسسس را فریاد می زند...🌱🍒
فاطمه شایگان
دیدگاه ها (۰)

#کلیپ_زیبا۱۴۰۳/۲/۲۵

🍒🌱تورا چند بار دوست دارم، ولی هربار بیشتر🍒🌱

🍒🌱و دلت، کبوتر آشتی ستدر خون تپیده به بام تلخبا این همه چه ب...

🌱🍒گیرم هنوز تشنه ی حرف تو ام ولیگوشی مگر برای شنیدن گذاشتی ؟...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط