زخمهایمان را بستیم و صبر کردیم روز برآید سپس دوباره راه

زخم‌هایمان را بستیم و صبر کردیم روز برآید. سپس دوباره راه افتادیم. نپرسیدیم کجا می‌رویم یا چرا باید برویم یا اگر زخم‌ها خوب نشد چطور طاقت بیاوریم؟
فقط دوباره راه افتادیم...

•حمید سلیمی
دیدگاه ها (۱)

این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت استکاین همه زخمِ نهان...

‏نمی‌دونم دوست‌داشتنبرای شما دقیقاً چه تعریفی دارهاما برای م...

پیاز هرچقدرم گرون باشهنمیتونی به عنوان میوه بخوریشنه قاطی می...

دیگه نه تحمل این روزای سخت رو دارمنه شوق اومدن روزای خوبفقط ...

{سناریو شماره ۳}||پارت دو||نام سناریو:«حالت...خوبه؟»چند دقیق...

پارت ۲۶ فیک دور اما آشنا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط