دیروز داشتم به گوشیم میخندیدم عکس تهیونگ بود بعد مامانم اومد گوشی رو گرفت رفت داخل گالریم رفت یکی از عکس فقط نیم ساعت داشت یه عکس زل میزد بعد رفتم عکس رو نگاه کنم گفتم کارم تمومه بعد بابام اومد گفت همه عکس هارو پاک میکنی یا گوشی رو بگیرم منم رفتم همه رو ریختم تو فلش🤣😏
دیدگاه ها (۱)

فقط حرفی که جونککوک زد

فردا یعنی فکر کنم تررر میزنم هیچی نخوندم🤣

#پارت۳ رمان اگه طُ نباشی یکی دیگه منم لباسا رو پوشیدم و یه آ...

پارت ۴۳ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط