با آدمها مهربان باش، تو نمیدانی ولی
شاید همین لحظه از رنجی به خیابان گریختهاند، شاید درد عمیقی آنها را ناگزیر به گریز کرده.
با آدمها مهربان باش، تو نمیدانی درونِ آدمِ مقابلت همین لحظه که روبروی تو آرام و خونسرد ایستاده و شاید دارد لبخند میزند، چه زمستان سهمگینی برپاست.
تو نمیدانی آدمها، حتی شادترینشان چقدر نگرانی و اندوه میان کالبد آرامش و لبخندشان پنهان کردهاند. تو نمیدانی، تو نمیدانی "رنجی که آدمی را ناگزیر به تظاهر و لبخند میکند چقدر عظیمتر از رنجیست که آدمی را به گریه وا میدارد" .
و این شهر پر است
از آدمهای از درونغمگینی که از
رنجهاشان به مدارا و زیستن پناه بردهاند.❤🌱
❥
شاید همین لحظه از رنجی به خیابان گریختهاند، شاید درد عمیقی آنها را ناگزیر به گریز کرده.
با آدمها مهربان باش، تو نمیدانی درونِ آدمِ مقابلت همین لحظه که روبروی تو آرام و خونسرد ایستاده و شاید دارد لبخند میزند، چه زمستان سهمگینی برپاست.
تو نمیدانی آدمها، حتی شادترینشان چقدر نگرانی و اندوه میان کالبد آرامش و لبخندشان پنهان کردهاند. تو نمیدانی، تو نمیدانی "رنجی که آدمی را ناگزیر به تظاهر و لبخند میکند چقدر عظیمتر از رنجیست که آدمی را به گریه وا میدارد" .
و این شهر پر است
از آدمهای از درونغمگینی که از
رنجهاشان به مدارا و زیستن پناه بردهاند.❤🌱
❥
- ۳.۷k
- ۲۴ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط