سفر من به روسیه؛
از پیچ‌و‌خم‌ها تا شکوه شب‌های سفید

سفر من از مرز نوردوز آغاز شد، با ماشین شخصی وارد ارمنستان شدم؛ کشوری با جاده‌هایی پرپیچ‌و‌خم که در دل کوه‌ها می‌پیچیدند و طبیعت سرسبزش، روح آدم را نوازش می‌داد.
دو شب در هوای بارانی ایروان ماندیم و از آنجا قصد داشتیم وارد گرجستان شویم.
اما با ممانعت مرزی روبه‌رو شدیم و متأسفانه ریپورت شدیم، پس ناچار شدیم به ایروان برگردیم.
در ادامه مسیر، با هواپیما به مسکو پرواز کردیم؛ شهری که از لحظه ورود، با نظم، قانون‌مندی و احترام مردمش، حس امنیت و آرامش خاصی به من داد. ۵ روز در مسکو اقامت داشتیم و در همین مدت کوتاه، جاهایی را دیدم که انگار از دل تاریخ بیرون آمده بودند.
میدان سرخ، کلیسای سنت باسیل با آن گنبدهای رنگی و افسانه‌ای، موزه‌های باشکوه، و ساختمان‌هایی که هر کدام با معماری منحصربه‌فردشان آدم را مجذوب می‌کردند. برای جابه‌جایی در شهر، بیشتر از مترو استفاده کردم؛ متروی مسکو با آن ایستگاه‌های مجلل و چشم‌نوازش، شبیه موزه‌ای زیرزمینی بود.
از مسکو با قطار شبانه، سفری حدود ۱۰ ساعته به سنت پترزبورگ داشتم. در این شهر، جادوی شب‌های سفید را تجربه کردم؛ وقتی آسمان شب به روشنایی گراییده و خیابان‌ها بیدار می‌مانند.
بازدید از کاخ مجلل پیترهوف، مثل سفر به دوران تزارها بود
باشکوه، طلایی، پر از فواره و گل.
بعد از چند روز، دوباره به مسکو بازگشتم
این‌بار با ماشینوباسرعت۱۸۰ کیلومتر😐
شب‌های مسکو فراموش‌نشدنی‌اند؛
آسمان‌خراش‌هایی که در تاریکی برق می‌زنند و شهری که بی‌وقفه می‌تپد.مسکوسیتی.

در نهایت با پروازی به ایروان بازگشتیم و از آنجا با ماشین خودمون به ایران برگشتیم.
این سفر حدود ۱۶ روز طول کشید، پر از تجربه‌های تلخ و شیرین، اما سراسر آموختنی.

و چیزی که همیشه در خاطرم خواهد ماند، استقبال گرم روس‌ها از ایرانی‌ها بود؛ با وجود تفاوت فرهنگی، لبخند و احترام‌شان حس غریبی نمی‌گذاشت. و البته نظم، دقت و قانون‌مندی‌شان که در هر قدم دیده می‌شد.

جاتون خالی
#نبض_مانا
دیدگاه ها (۱۹)

دیروز ماآب وبرقمون که رفت گازهم رفت .دیگه چی مونده که بره🤔.....

نقاشی بکشید

کدوم یکی پسند بود نظرات کامنت بشه

چشات یگان ویژه بودقلب منم پارس بی پلاک

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط