تو با قلب ویرانه من چه کردی

تـو با قلب ویرانه مـن چـه کردی؟

ببین عشق دیوانه مـن چـه کردی

در ابریشم عادت آسوده بودم

توبا بال پروانۀ مـن چـه کردی؟

ننوشیده ازجام چشم تومستم

خماراست میخانۀ مـن چـه کردی؟

مگر لایق تکیه دادن نبودم؟

تـو با حسرت شانۀ مـن چـه کردی؟

مرا خسته کردی و خود خسته رفتی

سفرکرده باخانۀ مـن چـه کردی؟

جهان مـن از گریه ات خیس باران

تـو با سقف کاشانه ي مـن چـه کردی؟✍
دیدگاه ها (۰)

خسته ام از روزگار از چهره ام معلوم نیست...خنده ام مصنوعی است...

همدیگر را پیر نکنیم!باور کنید تک تک آدمها زخمی اند...هرکس‌ د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط