My vampire partner part : ۴۹

_ اگه تو سوالی داشته باشی من بهش جواب میدم
+ من سوالی ازت ندارم آیا میدونم چرا برای چندین دهه زندانی شدی و هی این چقدر برام مبهمه؟ نه و صادقانه بگم دلم نمیخواد بدونم میخوام بدونم دیشب یهو از کجا ظاهر شدی؟ نمیخوام بدونم
_ کنجکاو نیستی که چرا همه ی این اتفاقا داره میفته؟
+ وقتی توی اسکاتلند ازت جدا شدم سعی میکنم همه ی این چیزا رو فراموش کنم پس چرا باید بخوام بیشتر بدونم ؟ خط مشی زندگی من همیشه این بوده که سرمو پایین نگه دارم و سوالات زیادی نپرسم تا حا نفعم بوده
_ پس انتظار داری تمام مدت توی یه جای سربسته و کوچیک بشینمو ساکت باشم
+ البته که نه
سیستم را روشن کرد
جیمین بالاخره در مبارزه ی خیره نشدن به او تسلیم شده و آشکارا او را بررسی کرد و متوجه شد که این آشفتگی اش دلپذیر است
با خودش فکر کرد که فقط به این خاطر است که چیز دیگری ندارد تا ذهنش را به آن مشغول کند
خواندن آن مزخرفات را تمام کرد و فقط نیم ساعت توانست به موسیقی گوش بدهد
موسیقی مانند همه ی چیزها در این زمان عجیب و غریب و غیر قابل فهم بود ولی متوجه شد چند آهنگ کمتر از بقیه او را بدخلق میکنند
وقتی آهنگ هایی که ترجیح میداد را دوباره گوش میداد اِما شوکه شد و غر زد
+ گرگینه ها از سبک بلوز {توی موسیقی} خوششون میاد کی میدونست؟
باید نگاهش را حس کرده باشد چون با خجالت به جیمین خیره شد و قبل از اینکه نگاهش را بگیرد لبش را گاز گرفت
جیمین از اینکه متوجه شد از این نگاه خون آشام قلبش مانند انسانها سرعت گرفته چهره در هم کشید
با یاداوری نحوه ی واکنش انسان‌ها نسبت به او و اینکه باید بین خون آشامها نادر باشد ، جیمین متوجه شد که او باید ازدواج کرده باشد
قبلا به این اهمیتی نمیداد
و با خود میگفت مشکل خودشه و منظورش به شوهر او بود چون یک ازدواج جلوی او را نمیگرفت
ولی حالا کنجکاو بود که آیا عاشق شخص دیگریست
در دنیای لیکا ها اگر زنی جفت او میشد ، پس او را داشت
ولی او لیکا نبود.
احتمالش بود که تا ابد از او متنفر باشد...
که بدین معنیست که مجبور میشد تا ابد او را زندانی کند... بخصوص بعد از اینکه انتقامش را گرفت
او تصمیم داشت هر کدام از آن زالوها را نابود کند که بدان معنیست که زندگی مردم او را میگرفت
دوباره سرنوشت غرایزش را زیر سوال برد
امکان نداشت که آنها بتوانند با یکدیگر باشند
حتی با وجود این افکار دستانش فاصله ای با لمس موهایش نداشتند
حتی به این فکر میکرد که لبخندش ممکن است چگونه باشد.
شبیه یک پسر شهوتی روی ران هایش که با شلواری تنگ پوشیده شده بود چشم چرانی کرد و چشمانش به آرامی درز لباس را تا بین ران هایش دنبال کرد.

های گایز اینم از پارت جدید لایک و کامنت بزارید حمایت کنید حتما اگر پارت بعدی رو میخواین
دیدگاه ها (۱۲)

My vampire partner part : ۵۰

My vampire partner part : ۵۱

My vampire partner part : ۴۸

My vampire partner part : ۴۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط