خرد گفت

خرد گفت،،،
برق چشمانش را دیدی مجذوب شدی؟
گویا دلت وروحت لرزید، وزبانت بند امد...
چه شد؟
زبان گفت قاصرم از گفتنش،
تا دیروزعاشقانه برایش غزل می سرودم..
و امروز عاشقانه دوستش دارم،
دل گفت... آری،،
به نامش قســــم که او نبض من است وآلامم و
مالکم...!!
من به عشق او می تپم..!

دلتون پر از التهابهای عاشــقــ♡ــــانه..
دیدگاه ها (۰)

چیزی انسان را از زندگی باز میدارد وآفت ذهن است ودشمن آرامش.....

به خاطر بسپارید ـ.. وفاداری ودوست داشتن، درمقطعیاز زندگیت وا...

کسی که به شناخت درونی خود، پی ببرد نه از انتقاد دیگران دلگیر...

درخواستی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط