وقتی نباشی من دلم یک خواب می خواهد
مردن درون عمق یک مرداب می خواهد

وقتی نباشی زندگی دیگر به کامم نیست
گفتی دلت یک چهره ی شاداب می خواهد

رفتی و بعد از تو تمام شعرهایم سوخت
باور کن این آتش کمی هم آب می خواهد

آهنگ اشعار تو را هرکس نمی داند
باید بدانی شعر هم مضراب می خواهد

حالا که رفتی شعرهایت را کسی دیده
آیا کسی هم قصه ی جذاب می خواهد؟

من ماهی این برکه ی بی انتهایم که
در دام دستان تو یک قلاب می خواهد

با اینکه می دانم تو را هرگز نمی بینم
اما دلم گاهی تو را بی تاب می خواهد

این روح زخمی بعد تو دیگر ندارد جان
ذهن پر از تنهاییم سرداب می خواهد

بعد از تو دیگر چشم هایم را نمی خواهم
شاید برای تا ابد یک خواب میخواهد

#الهه_رضایی
دیدگاه ها (۱)

نمی دانم دلتنگ توام یا.... روزهایی که با تو گذشت!!#ليلا...

سخته همش تو فکر کسی باشی که آخرین حرفش دیگه به من فکر نکن بو...

مثل آهنگ خارجیایی که دوسشون داشتم ،اما معنیشونو نمی‌دونستم ...

نزدیک محل کارم یه سوپرمارکت هست که هر روز صبح ازش خرید میکنم...

چندی ترانه می شوم و دم نمی زنمحرف از وجود عالم و آدم نمی زنم...

My dearest enemy

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط