بیا بیدار و بی تابم که دل سوی تو می آید

بیا بیدار و بی تابم که دل سویِ تو می آید
که حسرتهای دیرینم سرِ کویِ تو می آید
چه آمد بر سرم دل تنگ و حیرانم گُلِ خندان
به هر سمتی که رفتم باز هم بویِ تو می آید
دیدگاه ها (۲۵)

بیا در شهریور زنجیری ببافیم از مهـر با سرانگشتان مردانه ی تو...

افسرده ام و چهره گوا نیستدل پیره وُ از غُصه سوا نیستا...

بگذار با صفای تو من زندگی کنمدر گوشه ی صدای تو من زندگی کنمپ...

جمعه هاخانه اماز عطر پونہ‌اے می‌ڪَوید کہپیدا و پنهان مهربانی...

#سلام_آقاجان💚🌼بنما رخ که 💫جهانی به تو دل بسپارد🌼روی دامان پر...

راستی دیشب دوباره مست و تنها بی قرارسر درآوردم از آن کوچه از...

چرا حرف منو باور نمیکنی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط