از آخرین حرف هایتچند ماه و چند روز و چند ساعت میگذرد ام

از آخرین حرف هایت،چند ماه و چند روز و چند ساعت می‌گذرد امافکر می‌کنم اشتباه از من بود ،  من بیش از آنچه که باید مانده بودم...
حالا می‌روم ...
بگذار رفتنم با روز اول زمستان یکی شود و تو بمانی با باران و برف و غریبه هایی  که هیچکدام تورا بلد نیستند ...





































































_کافه تهکوک #TK






















































































the memories of with you
دیدگاه ها (۰)

کاش میتونستم تگت کنم هیلایِ مغز فندقی... _کافه تهکوک #TK th...

و چون تو یه رویایی‌... من زیاد میخوابم.! _کافه تهکوک #TK th...

تو قلبم را دفن کرده ای و حال من روحِ خود را دفن کرده ام. _ک...

هر جایی.‌.. فقط اینجا نه.. نه جایی که هر گوشه ای ازش خاطراتِ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط