جان پرورم گهی که تو جانان من شوی

جان پرورم گهی که تو جانان من شوی
جاوید زنده مانم اگر تو جان من شوی
رنجم شفا بود چو تو باشی طبیب من
دردم دوا شود چو تو درمان من شوی
پروانه وار سوزم و سازم به این امید
کابد شبی که شمع شبستان من شوی
دور از تو گرچه ز آتش دل در جهنمم
دارم طمع روضه رضوان من شوی
چشمم افتاد بر تو آبم سر یرگذشت
و اندیشه ام نبود که طوفان من شوی
چون شمع پیش روی تو میرم ز سوز دل
هر صبح دم که مهر درفشام من شوی
زلفت به خواب ببینم و خواهم هر شبی
تعبیر خوابهای پریشان من شوی



#موزیک
دیدگاه ها (۰)

سال ها گذشت و هنوزم نوشته هامان آن قدر زیبا نیستکه باای سرما...

حاضرم از تنهایی بمیرمولی خودمو به کسی کهداره فراموشم میکنه ی...

زندگی شبیه فصل است هیچ فصلی همیشگی نیستدر زندگی نیز روزهای ب...

گر جان به جان من کنی جان و جهان من توییسیر نمی شوم زتو تاب و...

🌱🍒رندان سلامت می‌کنند جان را غلامت می‌کنندمستی ز جامت می‌کنن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط