برای تو مینویسم ....💙🌹🌈🙌
کوهستانهای سرد و دوردست،
گوزنهای شمالی،
کلبهی چوبی و خیال برانگیز پدربزرگ،
شعلههای آتش و صدای سوختن بیرحمانهی چوبها،
جورابهایی با طرح بابانوئل و سورتمه و گوزنها،
یک لیوان شکلات داغ،
یک جفت بوت زمستانی کهنه،
پلیور دوخته شده از پشم گوزن سالخوردهی مردهای که به گمانم ارثیهای از مادربزرگ باشد و دستکشهای پشمی و گرم کهنهای که آن هم گمان میرود برای پدربزرگ باشد؛
موسیقی گوشنواز محلی که به گمانم از خوانندهای لاتین باشد که در قرن نوزدهم میزیسته؛
بو و عطر کیک هویج با چاشنی دارچین،
یک کاسه لبریز از سوپ کدو حلوایی خوش عطر و طعم مادربزرگ،
پنجرهای کوچک در اتاق زیر شیروانی
با چشماندازی وسیع و خیالی،
دیدن برفهای نوک قله هنگام سپیدهدم
که خبر از یخبندانی عظیم میدهند؛
خورشیدی که با تردید از پشت کوههای یخزده طلوع میکند؛
دیدن باشکوهترین منظره از کوهستانها،
اینها تمام آن چیزیست که فکر کردن و بافتن رویایش مرا به زندگی وصل میکند و قول میدهم برایت نامهای خواهم نوشت از دوردستترین کوهستانها
#نورااا_سادات
#کافه_هنر
#کافه_عشق
#کافه_زندگی
#کافه_انرژی
#گیلان
گوزنهای شمالی،
کلبهی چوبی و خیال برانگیز پدربزرگ،
شعلههای آتش و صدای سوختن بیرحمانهی چوبها،
جورابهایی با طرح بابانوئل و سورتمه و گوزنها،
یک لیوان شکلات داغ،
یک جفت بوت زمستانی کهنه،
پلیور دوخته شده از پشم گوزن سالخوردهی مردهای که به گمانم ارثیهای از مادربزرگ باشد و دستکشهای پشمی و گرم کهنهای که آن هم گمان میرود برای پدربزرگ باشد؛
موسیقی گوشنواز محلی که به گمانم از خوانندهای لاتین باشد که در قرن نوزدهم میزیسته؛
بو و عطر کیک هویج با چاشنی دارچین،
یک کاسه لبریز از سوپ کدو حلوایی خوش عطر و طعم مادربزرگ،
پنجرهای کوچک در اتاق زیر شیروانی
با چشماندازی وسیع و خیالی،
دیدن برفهای نوک قله هنگام سپیدهدم
که خبر از یخبندانی عظیم میدهند؛
خورشیدی که با تردید از پشت کوههای یخزده طلوع میکند؛
دیدن باشکوهترین منظره از کوهستانها،
اینها تمام آن چیزیست که فکر کردن و بافتن رویایش مرا به زندگی وصل میکند و قول میدهم برایت نامهای خواهم نوشت از دوردستترین کوهستانها
#نورااا_سادات
#کافه_هنر
#کافه_عشق
#کافه_زندگی
#کافه_انرژی
#گیلان
- ۷۶.۹k
- ۰۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط