استوری عاشقانه جزیره

اومدی تو سرنوشتم
بی بهونه پا گذاشتی
اما تا قایقی اومد
از من و دلم گذشتی
رفتی با قایق عشقت
سوی روشنی فردا
من و دل اما نشستیم
چشم به راهت لبه دریا
دیگه رو خاک وجودم
نه گلی هست نه درختی
لحظه های بی تو بودن
می گذره اما به سختی
دل تنها و غریبم



#سیاوش_قمیشی
ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺘﯽ...
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯾﺖ قهوه درست میکنم
ﺩﯾﺮﻭﺯ ﻫﻢ ﻧﺒﻮﺩﯼ ولی ﺑﺮﺍﯾﺖ گل خریدم
یک ماه پیش هم نبودی اما کتاب خریدم که برایت بخوانم
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﺨﻨﺪ!
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻦ!
ﻭ ﯾﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﻣﺜﻞ ﺁﯾﻨﻪ ﻣﺒﻬﻮﺕ ﺑﺎﺵ
ﻣﺒﻬﻮﺕ ﻣﻦ ﻭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﮐﻮﭼﮑﻢ
ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﻓﺮﻗﯽ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﺑﺎﺷﯽ ﯾﺎ ﻧﺒﺎﺷﯽ
ﻣﻦ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ...

.
🦉@boof_graphy
دیدگاه ها (۱)

استوری عاشقانه ای جان

استوری عاشقانه شاید

استوری عاشقانه دنیا

استوری عاشقانه شکنجه گر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط