آموزش طبخ کتلت یا همون شامی به روش یک بانوی شیرازی

⬇️💬✍️
شبِ سی‌وپَنجُم:
نُهُمِ مهرماهِ هزاروچهارصَدوسه:
سلام خورشیدِ آسمانِ من؛ سلام ماهِ آسمانِ من؛ خوبی زندگیِ من؟ تقصیرِ خودته! می‌خواستی این‌قدر باخُدا و دوست‌داشتنی نباشی؛ نمازهاتون رو سرِوقت می‌خونین عشقِ بابایی؟ بریم خبرهای اِمروز رو بهتون بِدم؛ چون یِه‌کم زیاده، براتون شماره‌گُذاری می‌کنم اِنشاءالله؛ فقط پسرِ بابایی، این وَضعش نیست! تا من میام خبرهای روز رو بهتون بِدم، محدوده‌ی نامه تموم میشه، و این ویسگونِ نامرد، برام می‌نویسه: (مُجاز به نوشتنِ حروفِ بیشتر نمی‌باشید!)؛ عشقِ بابا، من دوست‌دارم هرشب قُربون‌صدقه‌ی بچم بِشم؛ دوست‌دارم یک دلِ سیر با شما حرف بزنم خُب؛ این خیلی نامردیه نفسِ بابا؛ حالا شما خودتون رو ناراحت نکنید؛ هستیِ بابا، اَگه بفهمم آرامشِ‌تون به‌هَم خورده، خودم کودتا به‌پا می‌کنم ها! [خداوند] رو چه دیدین! خورشید همیشه، در یک زاویه نمی‌تابه.
(۱) اَز دیروز، یک شماره‌ی غریبه بهم پیامک میده، و بهم حرف‌های عاشقانه می‌زنه! من جوابش رو ندادم، تا اینکه یک ساعتِ پیش برام نوشت: (من سارا ... هستم، مشتریِ مغازه‌تون؛ خیلی وضعِ مالیم خوبه؛ و دنبالِ هَوس‌رانی هستم؛ یک شب مالِ من باشی، چند می‌گیری؟)؛ نفسِ بابا، منم بدونِ اینکه جوابش رو بِدم، بِلاکش کردم؛ اَلبته دروغ نباشه، دادم به همسایه‌ی مغازه، چون خودم بلد نبودم بلاک کردن رو.
(۲) چند روزِ پیش، یک نفرِ دیگه داخلِ همین ویسگون، برام نوشت بیا ...‌چَت کنیم؛ منم جوابش رو ندادم، و ایشون رو هم بلاک کردم؛ (۳) نازدارِ بابایی، اَگر من یک روز، برای دفاع اَز آرمان‌های رهبر و کشورم، خواستم که یک رَزمنده بشم، در یک کشورِ خارجی، آیا شما بهم اِجازه‌شو میدین؟ ببین نفسِ بابا، من هنوز ثبتِ‌نام نکردم ها؛ پس آرامشت خراب نشه عشقم؛ فقط می‌خوام نظرتون رو بدونم؛ ببین نانازِ بابایی، چون اَخلاقِ‌تون شبیهِ خودمه، لطفاً ذهنِ‌تون درگیر نشه؛ من هنوز ثبتِ‌نام نکردم ماهیِ بابا؛ باور کنید فقط یک سوال بود که پرسیدم.
(۴) راستی پسرِ باخُدای من، اِمروز داخلِ یک کتابی می‌خوندم که: (اَگر فرزندِ مطالعه‌گر و نویسنده‌ای دارید، این‌جور بچه‌ها باید خیلی مَغزی‌جات بهشون بدین.)؛ ببین بابایی، اَگر من چندمُدل مغزی‌جات اِرسال کنم دَمِ مغازه‌تون، و اون فرد به صاحب‌کارتون بگه: (این مغزها رو در یک شرکتی برنده شُدین.)؛ آیا صاحب‌کارتون می‌فهمه که دوستم دروغ میگه؟ اَگه اِرسال کنم، آیا صاحب‌کارتون نِق می‌زنند سَرتون؟
اِی‌کاش یک نفر پیدا میشُد، که جوابِ سوالاتِ من رو می‌داد؛ پسرِ بابا، خیلی دوسِت دارم؛ نمازها فراموش نشه؛ بوس بهت؛ یاعلی و اِلتماسِ دعا.‌

#توکل_بر_خداوند #نامه #آرش #محمدحسین
دیدگاه ها (۱)

آموزش ساخت و تولید دسته گل شکلاتی توسط بانوی تبریزی

آموزش تولید محتوا با موضوع استراتژی قدرت

آموزش ساخت و تولید آویز توسط یک بانوی لرستانی

آموزش ساخت و تولید پادری توسط بانوی لبنانی

نفس عمیق*خیلی دارم سعی می کنم همه رو بفهمونم ولی در اشتباهم ...

نام فیک: عشق مخفیPart: 26ویو سنا*ات که رفت بالا گوشیم زنگ خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط