ما از جان هم خواستار چه بودیم

‌ ‌ ما از جان هم خواستار چه بودیم . . .
کلمه درآماتیک پانتومیم "دوستت دارم" را هم با اَدا بازی حدس نزدیم . ....
راستی ! اسکار احمقانه ای از مجسمه آدم و حوا ارزش زمینی شدن را داشت ! ما بی‌گمان محصول جنگ های ممنوعه در میان آلزایمر خاموشی بودیم . . تو میدانی ما چرا آلبوم خاطرات را در تپانچه نوستالوژی به سمت هم نشانه گرفتیم ؟!
تا زخم برداریم و با درد بمیریم . .
عطش تند بوسه های مرداد ، در عصر یخبندان ، ما را به خواب ابدی فرو برد . . پس چمان بود که به هم میخندیدیم و احمقانه تر در تنهایی میگریستیم . . ؟ هنوز هم در توهمی پوشالی به خواب‌های هم پرسه میزنیم اما هربار مسن‌تر و خمیده تر از دیرینه ....
دیدگاه ها (۱۶)

فقط ادای آخرش😂😂داره از خودش فیلم میگیره وای وای...

بدون مخاطب خاص

‌ ‌ اگـر از پایـان گرفتـن غـم‌هـایت نا‌امیـد شـده‌ای ؛ به‌خـ...

خب راستش بچه‌ها خواستم بهتون بگم که من یه صندوقچه اینجا دارم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط