نوشته بود

نوشته بود
من از پرواز جا موندم و با قطار رفتم سمت مقصد ایشون تو مسیر همسفرم بود
لبخند با قطرهای اشکش داغ تو سینم گذاشت
میگفت هرسال تولد عشق ۵۰سال پیشش و میره کافه جلو میدان ازادی
پنجا سال منتظرش مونده
چون بعداز انقلاب مهاجرت کرده بود و مجبور بوده با پدرش بره یه کشور دیگه
اینجا میخوام دعا کنیم برای تموم عشقهایی که از هم جدان که سال نو بهم برسند
دیدگاه ها (۹)

خب یکم شادش کنیم😍😂‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌

به این فکر می‌کنم که«سبز» زندگی‌ام کیست؟یا بهتر بگویم«سبزتر»...

این حجم از گوگولی بودن آخه مگه داریم😍

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط