برای شما ها چطور گذشت
من خودم ظهر پاشدم دیدم جنگ شده مامانم داره وسایل ها رو جمع میکنه بریم یه مدت سمت گلبهار،خواهرم داره موهاشو چنگ میزنه که مادو موشک نزنه،داداشم به تخمش نبود روی کاناپه لم داده بود کالاف میزد،بابام سرکار بود،خالم خونمون بود با دختر خالم،خالم داشت غذا درست میکرد برای توی راه قرار بود با خالم بریم دختر خالمم به تخمش نبود نشستیم با داداشم همه کالاف بازی کردیم،بعد دیدم ویپیان ها وصل شد بال در آوردم رفتم تیک تاک...خلاصه داستان ما این بود شما ها چی؟؟؟؟؟؟؟
- ۱.۰k
- ۲۹ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط