رمان جونکوک ( عمارت ارباب ) پارت اخر
part آخر
×بهترین زندگی رو با تو ساختم
_ منم همینطور عشقم
_ مرسی که پیشم بودی
× ( بغض)
_ قربونت بشم بغض نکن زندگیم
تها: مامان بابا بریم بازی
_ بریم خوشکل بابا
ادمین: ( بچه ها تها دختره ۶ سالشه تهیون ۸ سالشه پسره)
{پایان رمان عمارت ارباب 🌃}
داستان زندگی همه از یک جایی شروع میشه این داستانم از اینجا شروع شد .. درسته سختی زندگی خیلیا زیاده ولی هر سختی تهش خوشحالیه قول میدم اینو بهتون 🦋🌌
ببخشيد اگه رمانم خوب نشد، و یا نه بود، سعی کردم به بهترین شکل ممکن باشه 🧸 ممنون که تا آخرش با من بودید بهترین هارو براتون آرزو میکنم تا رمان دیگه با ایده های دیگه بدرود 💪🥺💌
×بهترین زندگی رو با تو ساختم
_ منم همینطور عشقم
_ مرسی که پیشم بودی
× ( بغض)
_ قربونت بشم بغض نکن زندگیم
تها: مامان بابا بریم بازی
_ بریم خوشکل بابا
ادمین: ( بچه ها تها دختره ۶ سالشه تهیون ۸ سالشه پسره)
{پایان رمان عمارت ارباب 🌃}
داستان زندگی همه از یک جایی شروع میشه این داستانم از اینجا شروع شد .. درسته سختی زندگی خیلیا زیاده ولی هر سختی تهش خوشحالیه قول میدم اینو بهتون 🦋🌌
ببخشيد اگه رمانم خوب نشد، و یا نه بود، سعی کردم به بهترین شکل ممکن باشه 🧸 ممنون که تا آخرش با من بودید بهترین هارو براتون آرزو میکنم تا رمان دیگه با ایده های دیگه بدرود 💪🥺💌
- ۱۳.۶k
- ۰۳ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط