باز هم در آغوش گذشته فرو میروم…
راه ام را میان خاطراتت گم میکنم؛
از عمق آرزوها و رویاهای دور
سر برمیدارم و خودم را میبینم
-جایی که حتی خودم را هم فراموش کردهام
میان نسترنهای وحشی..
مدفون زیر سالها غبار زمان...
زندگی
آرزویی بود
که هیچگاه قاصدکی برایش
در دل نسیم فراموشی به آسمان نفرستادم…
هیچگاه برای داشتنش
ساعتها خودم را در هزارتوی خیال گم نکرده بودم
ثانیهها زیر آوار زمان خرد میشوند
و من منتظر پایان داستانیام
که در هر صفحهاش زندگی کردهام
بیآنکه واقعا زنده باشم…
..من
ملودی ناشناختهای بودم
گمشده در پیچوخم زمان
نُتی که هرگز نواخته نشد،
آوازی که همیشه در سکوت خودش ماند .. .
راه ام را میان خاطراتت گم میکنم؛
از عمق آرزوها و رویاهای دور
سر برمیدارم و خودم را میبینم
-جایی که حتی خودم را هم فراموش کردهام
میان نسترنهای وحشی..
مدفون زیر سالها غبار زمان...
زندگی
آرزویی بود
که هیچگاه قاصدکی برایش
در دل نسیم فراموشی به آسمان نفرستادم…
هیچگاه برای داشتنش
ساعتها خودم را در هزارتوی خیال گم نکرده بودم
ثانیهها زیر آوار زمان خرد میشوند
و من منتظر پایان داستانیام
که در هر صفحهاش زندگی کردهام
بیآنکه واقعا زنده باشم…
..من
ملودی ناشناختهای بودم
گمشده در پیچوخم زمان
نُتی که هرگز نواخته نشد،
آوازی که همیشه در سکوت خودش ماند .. .
- ۵.۱k
- ۱۳ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط