هیچ‌کس چشم به راه من دیوانه نبود
هرچه بر در زدم انگار کسی خانه نبود
راندی از خویشم و من مردن خود را دیدم
کاش تشییع من اینقدر غریبانه نبود
سر به میخانهٔ یادت زدم اما دیگر
جای لب‌های تو روی لب پیمانه نبود
در دلم بودی و شرمنده ز مهمان بودم
که سزاوار تو این خانهٔ ویرانه نبود
پیش چشم همه ای عشق! جوانم کن باز
تا ببینند که اعجاز تو افسانه نبود!🌻💞🌻


هرزادم شورونشاطم جسمده جانم دا سنسن نازلی جیرانم💜

#عاشقانه
#بیرتانم💖
دیدگاه ها (۰)

صد آرزو به گرد دلم در طواف بوداز حیرت جمال تو بی آرزو شدم......

ای که می‌پرسی نشان عشق چیستعشق چیزی جز ظهور مهر نیستعشق یعنی...

هوای تازه ای از عشق در بهارم نیستکسی که در دل من هست، در کنا...

سال ها پرسیدم از خود کیستمآتشم شوقم شرارم چیستمدیدمش امروز و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط