هیچکس چشم به راه من دیوانه نبود
هرچه بر در زدم انگار کسی خانه نبود
راندی از خویشم و من مردن خود را دیدم
کاش تشییع من اینقدر غریبانه نبود
سر به میخانهٔ یادت زدم اما دیگر
جای لبهای تو روی لب پیمانه نبود
در دلم بودی و شرمنده ز مهمان بودم
که سزاوار تو این خانهٔ ویرانه نبود
پیش چشم همه ای عشق! جوانم کن باز
تا ببینند که اعجاز تو افسانه نبود!🌻💞🌻
هرزادم شورونشاطم جسمده جانم دا سنسن نازلی جیرانم💜
#عاشقانه
#بیرتانم💖
هرچه بر در زدم انگار کسی خانه نبود
راندی از خویشم و من مردن خود را دیدم
کاش تشییع من اینقدر غریبانه نبود
سر به میخانهٔ یادت زدم اما دیگر
جای لبهای تو روی لب پیمانه نبود
در دلم بودی و شرمنده ز مهمان بودم
که سزاوار تو این خانهٔ ویرانه نبود
پیش چشم همه ای عشق! جوانم کن باز
تا ببینند که اعجاز تو افسانه نبود!🌻💞🌻
هرزادم شورونشاطم جسمده جانم دا سنسن نازلی جیرانم💜
#عاشقانه
#بیرتانم💖
- ۳.۳k
- ۳۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط