کودکان دیوانهام خوانند و پیران ساحرم

کودکان دیوانه‌ام خوانند و پیران ساحرم
من تفرجگاه ارواح پریشان خاطرم

خانه متروکم از اشباح سرگردان پر است
آسمانی در میان ابرهای عابرم

چون صدف در سینه مروارید پنهان کرده‌ام
در دل خود مؤمنم در چشم مردم کافرم

گرچه یک لحظه‌ست از ظاهر به باطن رفتنم
چند صد سال است راه از باطنم تا ظاهرم

خلق می‌گویند: ابری تیره در پراهنی‌ست
شاید ایشان راست می‌گویند، شاید شاعرم

صبر درمان من است از تلخ و شیرینش چه باک؟!
هرچه باشد ناگزیرم، هرچه باشد حاضرم...
دیدگاه ها (۱)

آسمان" جای قشنگیست کبوتر باشیم"عشق" پرواز بلندیست بیا پر باش...

کامنت بدید لطفا😁😁++

🍁 بیا تا لیلی و مجنون شویم ،افسانه اش با منبیا با من به شهر ...

‍ ﺧﺴﺮﻭ ﺷﮑﯿﺒﺎﯾﯽ:ﻣﺎﻫﯽ ﻣﻮﻥ ﻫﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﮕﻪ ﺗﺎ ﺩﻫﻨﺸﻮ ﺑﺎﺯﻣ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط