رابطهی سالم انسانی احتمالا تمامش همین است

رابطه‌ی سالم انسانی احتمالا تمامش همین است :
یادگرفتنِ هُنرِ جابجاشدنِ مُدام برای محافظت از خود و دیگری ...

این که بلد باشی خودت را با ریتم معمولا مخرب زندگی و ریتم معمولا متفاوت کسی که برایت اهمیت دارد تطبیق بدهی ، بدون این‌ که از خودت یک مترسک بیهوده بسازی ...

دونفره رقصیدن نیاز به دو نفر با شوق یکسان برای ماندن در همین لحظه دارد ، همین‌جا ، اکنون و حالا ...

کافی‌ست از یاد نبری دیگری هم به اندازه‌ی تو برای رسیدن به این مواجهه‌ی خوشایند راه رفته و آسیب دیده و گذر کرده ...

کافی‌ست همه‌ چیز را بدل به جستجویی کودکانه برای منافع خودت نکنی و درک کنی تنها در هم‌نوایی بدن‌ها و چشم‌ها و صداهاست که گریختن از جهنم ممکن می‌شود ...

کاش وقتی جوان‌تر بودم کسی یادم می‌داد
نبرد قلب با قلب برنده ندارد و لازم نیست همه دوستم داشته‌باشند و یک آغوش کوتاهه دلخواه ، تسکین هزارسال تنهایی است ...

تا حالا اون‌ قدر از خودت دور بودی که صدای کسایی که دوستت دارن رو نشنوی ؟
دیدگاه ها (۶)

حالا آن‌جای شب است که کمی به تو فکر می‌کنم و درد به کتف چپم ...

تا حالا حس کردی داری خفه میشی ؟ مثلا یه زن بودی رو صندلی عقب...

دردی که نمی‌کُشد ، فرسوده‌ات می‌کند ...لبی که نمی‌بوسی ...کم...

زن زیبا از من پرسید دوست داری چطور دوست داشته شوی ؟زن زیبا ف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط