رفته بودم سوی قبرستان شهر

رفته بودم  سوی قبرستان شهر...
هر که را دیدم سوا خوابیده بود!
در کنار یکدگر ریز و درشت
هر کسی در زیر پا خوابیده بود؛

دلبر از عاشق جدا خوابیده و
عاشق از دلبر جدا خوابیده بود...
پهلوانی با همه کوپال و یال
بی توان و ادعا خوابیده بود!
آنکه دورش بود ده ها پاچه خوار
زیر گل در انزوا خوابیده بود....❤️

#محفل_خوبان_شعر
#مرگ_زندگی #عشق
#اشعار_ ناب #دلتنگی #جدایی
#شعر_ ادبیات #عاشقانه
#ادبیات #دکلمه #قبرستان
#ستایش_قلب_سربی
#دلبرانه #تنهایی
دیدگاه ها (۱۳)

برای+رابطه+هاتون+با+دیگران+حدومرزی+تعیین+کنید+🚫❌#حرف_حساب#حر...

شايد سهمِ من از توفقط همين چند وقت بود،اينكه بياييببينمتببوي...

زندگی جریان داره، این دفعه خودت زندگیت رو جور دیگه‌ای بساز ✨...

میــدونـ ــی چـیـه؟ چـــیز خـاصــی نــیــست فـقـط یـــکم خست...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط