دنیا سوزوند، اما ما نسوختیم… جوش خوردیم.
دیگه رگ نیست تو تنمون، سیمِ برقِ خاموشیه که هر لحظه میتونه بزنه زمین.
ما یاد گرفتیم بجای تبر، لبخند بزنیم به قطعکردنهاشون،
چون فهمیدیم سکوت، بلندترین فریادِ یه آدمِ خاکستریه.
باخت؟ نه.
ما فقط از جدولِ بازیشون بیرون زدیم.
قانونِ ما درد بود، جایزهمون موندن.
هر ترک روی این پوست، امضای کارماست
که نوشته:
“هنوزم وقتی باد میوزه، بوی جنگ میاد از سمتِ ما.”
دیگه رگ نیست تو تنمون، سیمِ برقِ خاموشیه که هر لحظه میتونه بزنه زمین.
ما یاد گرفتیم بجای تبر، لبخند بزنیم به قطعکردنهاشون،
چون فهمیدیم سکوت، بلندترین فریادِ یه آدمِ خاکستریه.
باخت؟ نه.
ما فقط از جدولِ بازیشون بیرون زدیم.
قانونِ ما درد بود، جایزهمون موندن.
هر ترک روی این پوست، امضای کارماست
که نوشته:
“هنوزم وقتی باد میوزه، بوی جنگ میاد از سمتِ ما.”
- ۳۶۲
- ۰۶ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط