به اندازه تمام دنیا غمگینم امشب چرا تمام نمیشود این عمری

به اندازه تمام دنیا غمگینم امشب چرا تمام نمیشود این عمری که دارد
در اوج دلتنگی در کنج کلبه ای متروک که شبهایش اززوزه های
هراس انگیز مملواست ولحظه هایش دم بدم آبستن یک حادثه ،
خدای خوب ومهربانم عشقی که دروجودم نهاده ای را کسی خریدارنیست ،هیچکس اینچنین شیدایی را خریدار نیست ،کسیکه دنیا ودین منست برایش بود ونبودم یکیست ،کسیکه اولین فردیست که از بدوخوبم باخبرمیشود برایش مهم نیستم ،معبودا جانم بگیر اگر او دل بدیگری داده ومن بیخبرم دیگر تحمل دیدن اسمی کنار اسمش را ندارم فقط تمام کن این دلشوره های لعنتی که جز پوستی براستخوان چیزی ازمن بلقی نگذاشتن...
الهی عاشق واقعیت همین امشب بمیرد یلر سربه هوای من....
دیدگاه ها (۰)

نمیدونم چیزی از من یادت میادیانهیا این سالها رو چطورگذروندی ...

دارم راه میفتم برم بیرون برم تا یه روز تلخ وسرد وبارونی رو ش...

چیکارکنم وقتی اینهمه صدات میکنم وجوابی نمیدی ،جای من نیستی ک...

میگما دلبرجان چی میشه اگه یه کمی بیشتر هوای منو داشته باشی چ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط