دل از من برد و روی از من نهان کرد

دل از من برد و روی از من نهان کرد

خدا را با که این بازی توان کرد

شب تنهایی ام در قصد جان بود

خیالش لطف های بی کران کرد

چرا چون لاله خونین دل نباشم

که با ما نرگس او سر گران کرد

که را گویم که با این درد جانسوز

طبیبم قصد جان ناتوان کرد

بدان سان سوخت چون شمعم که بر من

صراحی گریه و بربط فغان کرد

صبا گر چاره داری وقت وقت است

که درد اشتیاقم قصد جان کرد

میان مهربانان کی توان گفت

که یار ما چنین گفت و چنان کرد

عدو با جان حافظ آن نکردی

که تیر چشم آن ابرو کمان کرد...🦋💞🦋

#عاشقانه
#بهترینم❤️🔥
دیدگاه ها (۰)

یک نفر برای اینکه عاشقانه بوسه‌ای بر گونه‌اش بنشانمیک نفر بر...

حال خوب،،،صدای بهشتی،،،نوای حسینیمددی یا شاه عطشانالتماس دعا...

کمی گیجم کمی منگم عجیب استپریده بی جهت رنگم عجیب استتو را دی...

جانا تو ز دیده اشک بیهوده مباردلتنگی من بس است دل تنگ مدارتو...

دل از من برد و روی از من نهان کرد خدا را با که این بازی توان...

آمده‌ای که راز من بر همگان بیان کنی🌸و آن شه بی‌نشانه را جلوه...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط