یاد سریال هزار دستان میافتم اون مفتشی مه در قهوه خانهجه

یاد سریال هزار دستان میافتم .اون مفتشی مه در قهوه خانه(جهنگیر فروهر) در مورد قتل از ملت سوال میکنه همگی میگن من در حال چرت زدن بودم یکی میگه خواب بودم .اون یکی میگه چشمام رو بسته بودم.
مفتش میگه امان از این جماعت خواب زده...
واقعأ ماییم یا خواب زده ایم یا خودمان را ...
دیدگاه ها (۰)

۱۶ سال پیشخونه ۷۵ متری۱۰ میلیون تومن تو رشت.بعد ۱۶ سال ۱میلی...

and he was sixوقتی من پنج سالم بود و او شش سالش بودWe rode o...

تمام رییس جمهورها دکتر بودندوهمگی عشق جراحی داشتن اونم فقط و...

برقبر دیوانه ای نوشته بودند:هوشیار بدنیا آمدم.هوشیار زیستم.ا...

قلب یخیپارت ۱۰از زبان ا/ت:غذامون تموم شد منم میخواستم برم دس...

P¹⁰ویو تینا(سه روز بعد)سلام باز من 😉خب راستش توی این چند روز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط