چه خوب بود اگر آدم در نهایت اندوه و خشم


چه خوب بود اگر آدم در نهایت اندوه و خشم،
چشم‌هاش را می‌بست و وقتی می‌گشود، خود
را در کلبه‌ای امن، دور، تنها و آرام می‌یافت و تا
می‌رفت فکر کند که پیش از این کجا بوده و
چقدر اندوه در سینه داشته، نسیم خنکی
می‌وزید و حواسش را از تمام دلواپسی‌های
جهان پرت می‌کرد...
چه خوب بود اگر آدم می‌توانست هرکجای
جهان که کم آورد و دلیلی برای ادامه نیافت،
اوضاع و موقعیت و اتفاقات و آدم‌ها را مطابق
میل و اراده‌ی خودش عوض کند و چه خوب
می‌شد اگر عمر اندوه و رنج‌های آدمی کوتاه بود ...
دیدگاه ها (۰)

وقتی میخوای ینفر که خیلی دوسش داری رو فراموش کنی,مثل این می ...

تاحالا ب این فکر کرده بودی؟!ماه دور زمین میچرخه؛ولی زمین دور...

تارکوفسکی میگه:هر آدمی از کودکی باید یاد بگیره کهچطور وقتش ر...

مداد سفید هیچ وقت بکار نیومد اما بلخره یه روز توی کتابت صفحه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط