فصل دو من هفت تا ددی دارم

#part_72

"ماروین:مامان گریه نکن من قراره بمیرم نه تو
هانا:ماروین من من میترسم از دستت بدم
ماروین:آههه مامان قول میدم قرصامو بخورم گریه نکن
هانا:قول میدی مامانو ول نکنی
ماروین:قول نمیدم چون این دست من نیست"

"ماروین:مامی
هانا:هووم
ماروین:نمیشه من شوهرت شم
هانا:هاااا.؟!
ماروین:خانوم کوچولو میشه زنم شی تاج سرم شی کلفت خونم شی
هانا:ماروینننن
ماروین:شوخی کردم بابا فقط دوست ندارم هیچوقت ازت جدا شم"

با رد شدن تمام خاطرات از جلوی چشمام لبخندی زدم و حواسم رو به صحنه دادم که دیدم اجرا تموم شده

کل استادیوم یک صدا میخواستن تا ماروین ماسک رو برداره و بعد چند دقیقه ماسک رو برداشت

همه شکه شده بودن اعتراف میکردم ماروین حتی از پدراش هم قشنگ تر بود

چشای تیله‌ای کوک....
بدن برنزه و نفس گیر ته....
چال گونه ی نامی...
موهای ابریشمی جیمین....
لب های خوش طرح هوپ...
خوابالو بودن و تنبل بودن شوگا....
کیوت بودن جین...
پر اراده بود مثل هوپ...
دندونای خرگوشی کوک...
توانایی لاس زدن عالی ته....
ذات فرشته ی جیمین...
حامی بودن جین...
قوی بودن شوگا...
ذات رهبر و هوش بالاش مثل نامجون...
اون یه نمونه کامل بود از اون هفت نفر....
و این صد در صد قابل انکار نبود...

نویسنده #anil
@dady_2021
دیدگاه ها (۳)

فصل دو من هفت تا ددی دارم

سلاامممبابت این چند وقت معذرت میخوام چون یسری اتفاقات پیش او...

#part_71"ماروین:مااااماااان قبول شدممممم قبول شدمممم حالا می...

فصل دو من هفت تا ددی دارم 💖🍭

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط