شب
لب پنجره‌ی اتاقم می‌نشینم
سراغ عطر تنت را
از نسیم شب میگیرم
با چشم‌هایی لبریز از انتظار
ماه را به تماشا می‌نشینم
تا مهتاب صورتت را تجسم کنم
به دنبال رد پایی از تو
کوچه به کوچه‌ی خاطراتم را پای پیاده می‌دوم
خاطراتت را پیدا میکنم و سر میکشم
مست میشوم، مستِ مست
آنگاه قلم در دست میگیرم
واژه‌ها را ردیف و قافیه‌ها را کوک میکنم
چشمم را میبندم
و دست دیگرم را به لابلای گیسوانت میبرم
وَ به همراه قلم
به روی دفتر شعرم میرقصم
میرقصم و بغض میکنم
میرقصم و اشک میریزم
میرقصم و شعر میشوم....
دیدگاه ها (۰)

با اینکه ندیدمتبا اینکه دست هاتو نگرفتمبا اینکه خودمو تو بغل...

عازم توام‌،گاهی پاهایم را گُم می‌کنم،گاهی نمی‌توانم بروم پاه...

آدما وقتی به گنج برسن، ازش رد میشن چون به گنج اعتقاد ندارند ...

شب لب پنجره‌ی اتاقم می‌نشینمسراغ عطر تنت را از نسیم شب میگیر...

خاطراتِ تو ،نه ارو است که بسوزاندو نه زلزله ای سهمگین ، که و...

در نیمه های شب پارت ۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط