外園いろは ོ᷂ 🎐 🩰 ـ مینجو
` ::: 🍮 𝅥ای𐨍رꥋو𐇽݁ꨲهآ ࡄو𐇽
` ▹ 𝆤࿙๋࿙࿚𖹭࿙࿚๋࿚𝆤..
خب:) دقیقا از کجا شروع کنم..؟
تو دیگه الان نیستی و من قراره خیلی دلتنگت شم.. باید خوشحال باشم که بعد کلی درد و رنج پر کشیدی و رفتی ولی خاطراتمون رو چیکار کنم؟:) واقعا چطور فراموش کنم ؟ وقتی از پنج سال پیش اومدی تو زندگیم و کلی خاطره ساختیم..و در آخر جلوی چشمام جون دادی و رفتی ! . . .
یادمه پارسال دقیقا تو همین مکانی که من وایساده ام توام کنارم بودی بارون میومد و ما خوش میگذروندم اما الان تنها کسی که باقی مونده منم ؛ یکم زیادی دردناك نیست ؟:) یکم برای مرگ جوون نبودی؟ آخرین باری که تو بیمارستان دیدمت کاملا داغون بودی حتی یادت نمیومد من کی ام:) هیچوقت نمیدونستم پایان ما انقد دردناکه.. انقد سریع و انقدر بیرحمانس)) هیچوقت قرار نیست اون لبخند یكساعت قبل رفتنت رو فراموش کنم.. اما یادآوریش هم برام درد داره... خیلی دیر شده برای اینکه بگم کاشکئ بیشتر باهات وقت میگذروندم خیلی دیر شده برای اینکه صداتو بشنوم یا دوباره ببینمت خیلی دیره برای اینکه دلتنگت بشم فکر کردن نسبت به همش بیفایدس!:) روزای کمی گذشته و من باید دست از ناراحت بودن بردارم بهرحال .. الان حالت خوبه و دیگه کسی اذیتت نمیکنه دردی نداری و همش گریه نمیکنی.. باید خوشحال باشم که رفتی..نه؟؟
میدونی چی دیگه دردناك بود؟ وقتی بدن بیجونتو دیدم .. اون چشمایی که برای همیشه بسته شد و ... نمیتونم .. نمیخوام بهش فکر کنم:))
𓂃⋆ ࣪.𓂃⋆ ࣪.𓂃⋆ ࣪.𓂃⋆ ࣪.𓂃⋆ ࣪.𓂃⋆ ࣪.𓂃⋆
८ ( ִ ࣪ ˖ ࣪ ᨰꫀᥣᥴ᥆ꩇꫀ ! ᰔ ִ ׄ) !! ꔫა
𖦆. ִ کآوریست ژاپنی | ویپآپ.𓍯 ⃘࣪𝇈 ִ ׄ
⏔⏔⏔ ꒰ ᧔ෆ᧓ ꒱ ⏔⏔⏔
⣠⣀⢀ ⢀⣠⣤
⢀⣰⣿⣿⣿⣷⣤⣀ ⣠⣤⣶⣿⣿⣿⣿⡆
⢠⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣶⢀ ⣠⣾⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿
⣿⣿⡹⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣷⣶⣶⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿
⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⠿⢿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿
⣿⣿⣿⣿⡿⢿⣿⣿⣿⣿⣷⣿⡿⣿⣿⣿⣿⣿⢿⠿⣿⡿
⠉⠉ ⣴⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣧⢿⣿⣿⣿⣏⠛⠻⠿⠇
⣰⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⠋⣿⣿⡞⣿⣿⣿⣿⣆
⣠⣾⣿⣿⣿⣿⢟⢻⣿⠇ ⠸⣿⣿⣝⣛⣁⡈⠻⢧
⠉⠛⢿⣿⣿⣿⡆⣸⠏ ⢿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⠷
⠈⠻⣿⣧⠋ ⠈⣿⣿⣿⣧⠿⠋⠁
⠈⠋ ⠘⣿⠟⠁
` ::: 🍮 𝅥ای𐨍رꥋو𐇽݁ꨲهآ ࡄو𐇽
` ▹ 𝆤࿙๋࿙࿚𖹭࿙࿚๋࿚𝆤..
خب:) دقیقا از کجا شروع کنم..؟
تو دیگه الان نیستی و من قراره خیلی دلتنگت شم.. باید خوشحال باشم که بعد کلی درد و رنج پر کشیدی و رفتی ولی خاطراتمون رو چیکار کنم؟:) واقعا چطور فراموش کنم ؟ وقتی از پنج سال پیش اومدی تو زندگیم و کلی خاطره ساختیم..و در آخر جلوی چشمام جون دادی و رفتی ! . . .
یادمه پارسال دقیقا تو همین مکانی که من وایساده ام توام کنارم بودی بارون میومد و ما خوش میگذروندم اما الان تنها کسی که باقی مونده منم ؛ یکم زیادی دردناك نیست ؟:) یکم برای مرگ جوون نبودی؟ آخرین باری که تو بیمارستان دیدمت کاملا داغون بودی حتی یادت نمیومد من کی ام:) هیچوقت نمیدونستم پایان ما انقد دردناکه.. انقد سریع و انقدر بیرحمانس)) هیچوقت قرار نیست اون لبخند یكساعت قبل رفتنت رو فراموش کنم.. اما یادآوریش هم برام درد داره... خیلی دیر شده برای اینکه بگم کاشکئ بیشتر باهات وقت میگذروندم خیلی دیر شده برای اینکه صداتو بشنوم یا دوباره ببینمت خیلی دیره برای اینکه دلتنگت بشم فکر کردن نسبت به همش بیفایدس!:) روزای کمی گذشته و من باید دست از ناراحت بودن بردارم بهرحال .. الان حالت خوبه و دیگه کسی اذیتت نمیکنه دردی نداری و همش گریه نمیکنی.. باید خوشحال باشم که رفتی..نه؟؟
میدونی چی دیگه دردناك بود؟ وقتی بدن بیجونتو دیدم .. اون چشمایی که برای همیشه بسته شد و ... نمیتونم .. نمیخوام بهش فکر کنم:))
𓂃⋆ ࣪.𓂃⋆ ࣪.𓂃⋆ ࣪.𓂃⋆ ࣪.𓂃⋆ ࣪.𓂃⋆ ࣪.𓂃⋆
८ ( ִ ࣪ ˖ ࣪ ᨰꫀᥣᥴ᥆ꩇꫀ ! ᰔ ִ ׄ) !! ꔫა
𖦆. ִ کآوریست ژاپنی | ویپآپ.𓍯 ⃘࣪𝇈 ִ ׄ
⏔⏔⏔ ꒰ ᧔ෆ᧓ ꒱ ⏔⏔⏔
⣠⣀⢀ ⢀⣠⣤
⢀⣰⣿⣿⣿⣷⣤⣀ ⣠⣤⣶⣿⣿⣿⣿⡆
⢠⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣶⢀ ⣠⣾⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿
⣿⣿⡹⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣷⣶⣶⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿
⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⠿⢿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿
⣿⣿⣿⣿⡿⢿⣿⣿⣿⣿⣷⣿⡿⣿⣿⣿⣿⣿⢿⠿⣿⡿
⠉⠉ ⣴⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣧⢿⣿⣿⣿⣏⠛⠻⠿⠇
⣰⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⠋⣿⣿⡞⣿⣿⣿⣿⣆
⣠⣾⣿⣿⣿⣿⢟⢻⣿⠇ ⠸⣿⣿⣝⣛⣁⡈⠻⢧
⠉⠛⢿⣿⣿⣿⡆⣸⠏ ⢿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⠷
⠈⠻⣿⣧⠋ ⠈⣿⣿⣿⣧⠿⠋⠁
⠈⠋ ⠘⣿⠟⠁
- ۱۴.۳k
- ۲۰ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط