او می رفت و

او می رفت و
در من قاصدکی بود
که رویایش را
به باد می سپرد.
دیدگاه ها (۲)

میخوام بنویسم...مثل قبل..! ولی نمیشه..شوقش نیست..دیگه کسی نی...

دنیای عجیبیست میدانی!؟تو او را دوست داشتی او رهایت کرد..من ت...

این پست پاک نمیشه»

سخن گفتن را باید به دست‌ها سپرد...#همین#داستان_دست_هایش

باید امروز حواسم باشد که اگر قاصدکی را دیدم،آرزوهایم را بدهم...

🌱🍒به من گوش کنمن همان آهنگ قدیمی هستم که هر روز در گوش تو دو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط