سینمایی آقای هالو
@filmgoon
خلاصه داستان: آقای هالو از شهرستان، عازم تهران میشود تا همسر مناسبی اختیار کند که در همان بدو ورود، در گاراژ تهران، چمدانش ربوده میشود. وی سراغ مسافرخانه همولایتیاش، محمدیپور را میگیرد و درمییابد که او ورشکست شده و بنگاه معاملات ملکی دارد. صبح فردا که به بنگاه میرود محمدیپور در بنگاه حضور ندارد، و هالو در گشت و گذار خیابان اطراف، گذارش به یک خیاطی میافتد و برای گرفتن قیمت لباس عروس وارد آن میشود و در آنجا با مهری برخورد کرده و عاشق او میشود.
در ملاقات با محمدیپور، وی هالو را وارد معاملهای پردردسر و بیسرانجام میکند، و زمانی که میبیند نتیجهای از هالو حاصل نمیشود با وی وارد درگیری لفظی شده و او را کتکخورده در بیابان رها میکند. هالو خود را به شهر میرساند و مهری او را به کافهای در شمیران میبرد و صاحب آن، فتحالله را پدر خود معرفی میکند.
زمانی که هالو قصد مهری از بردن وی به کافه را درک نمیکند و او را از فتحالله خواستگاری میکند، هالو میفهمد که مهری دختر او نیست و معشوقه مرد باجگیری به نام حبیب است که حبیب از او به عنوان کارگر جنسی در کافه فتحالله استفاده میکند. آقای هالو به حبیب میگوید که قصد دارد «آب توبه» بر سر مهری بریزد و او را به عقد خود درآورد، که دعوا میشود و در دعوای میان آن دو، هالو کتک مفصلی میخورد، و سرانجام با احساس سرشکستگی و سرخوردگی سوار بر اتوبوس به زادگاه خود بازمیگردد و آخرین دیالوگ او چنین است: «سفر چیز خوبیست؛ آدم را پخته میکند».
بازیگران: #علی_نصیریان #عزت_الله_انتظامی #فخری_خوروش #محمد_علی_کشاورز #عزت_الله_نوید
#داریوش_مهرجویی #فیلم_سینمایی_ایرانی
#ژانر_درام_کمدی
خلاصه داستان: آقای هالو از شهرستان، عازم تهران میشود تا همسر مناسبی اختیار کند که در همان بدو ورود، در گاراژ تهران، چمدانش ربوده میشود. وی سراغ مسافرخانه همولایتیاش، محمدیپور را میگیرد و درمییابد که او ورشکست شده و بنگاه معاملات ملکی دارد. صبح فردا که به بنگاه میرود محمدیپور در بنگاه حضور ندارد، و هالو در گشت و گذار خیابان اطراف، گذارش به یک خیاطی میافتد و برای گرفتن قیمت لباس عروس وارد آن میشود و در آنجا با مهری برخورد کرده و عاشق او میشود.
در ملاقات با محمدیپور، وی هالو را وارد معاملهای پردردسر و بیسرانجام میکند، و زمانی که میبیند نتیجهای از هالو حاصل نمیشود با وی وارد درگیری لفظی شده و او را کتکخورده در بیابان رها میکند. هالو خود را به شهر میرساند و مهری او را به کافهای در شمیران میبرد و صاحب آن، فتحالله را پدر خود معرفی میکند.
زمانی که هالو قصد مهری از بردن وی به کافه را درک نمیکند و او را از فتحالله خواستگاری میکند، هالو میفهمد که مهری دختر او نیست و معشوقه مرد باجگیری به نام حبیب است که حبیب از او به عنوان کارگر جنسی در کافه فتحالله استفاده میکند. آقای هالو به حبیب میگوید که قصد دارد «آب توبه» بر سر مهری بریزد و او را به عقد خود درآورد، که دعوا میشود و در دعوای میان آن دو، هالو کتک مفصلی میخورد، و سرانجام با احساس سرشکستگی و سرخوردگی سوار بر اتوبوس به زادگاه خود بازمیگردد و آخرین دیالوگ او چنین است: «سفر چیز خوبیست؛ آدم را پخته میکند».
بازیگران: #علی_نصیریان #عزت_الله_انتظامی #فخری_خوروش #محمد_علی_کشاورز #عزت_الله_نوید
#داریوش_مهرجویی #فیلم_سینمایی_ایرانی
#ژانر_درام_کمدی
- ۳۹.۳k
- ۱۰ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط