دل صاحبدلان بر مردم بی چیز می سوزد
چو اول بی صدا سر شاخه های ریز می سوزد
نه احساسی،نه مسئولیتی،نه تدبیری
مترسگ را چه غم گر هستی جالیز می سوزد
و شیرین گر چه با فرهاد سر و سری دارد
ولی در آرزوی دولت پرویز می سوزد
نخستین اصل قانون جهان این است
که هر کس آتش افروزی کند خود نیز می سوزد
من ندیدم دو صنوبر را با هم دشمن
من ندیم بیدی سایه اش را بفروشد به زمین

رایگان می بخشد نارون شاخه هایش را به کلاغ

#فالو#لایک
#فالو#فالو#فالو
دیدگاه ها (۰)

کوله بارم را دوباره بسته ام من از این ساکن شدن ها خسته ام در...

یاد بگیریم وقتی اشتباهی آزمون سرزدعذرخواهی کنیمو یاد بگیریم ...

اگر غم لشکر انگیز که خون عاشقان ریزدمن و ساقی به هم تازیم و ...

درد یک پنجره را پنجره ها می فهمندمعنی کور شدن را گره ها می ف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط