ماه عمارتمp1
از زبان ات
با صدای الارم کی.... ریم بیدار شدم رفتم دشوری کارای لازمو کردم لباس فرم مدرسمو با ی ژاکت چرمی پوشیدم چنتا زنجیر انداختم موهامو دم اسبی بستم و ی ارایش ملایم کردم رفتم سالن غذا خوری یتیم خونه و صبحانه خوردم بعد رفتم سمت موطورم ک پدرم برا تولدم گرفته بود راه افتادم سمت مدرسه ک خوردم ب ترافیک مجبور شدم موطورم رو همون جا پارک کنم و دویدم سمت مدرسه ک
از زبان جیمین
صبح پا شدم مثل همیشه رفتم سر قبر زنو بچم بعد برگشتم تصمیم گرفتم پیاده برگردم چون هوا خیلی خوب بود داشتم قدم میزدم ک یهو یکی مهکم خورد بهم افتاد زمین که گفتم
_او معزرت میخوام
دستشو گرفتم و بلندش کردم زانوش زخم شده بود ولی بی تفاوت ب زخمش
سرشو بلند کرد صاف تو چشمام نگاه کرد و گفت
+نه من معزرت میخوام ندیدمتون
حرفم یادم رفت اون دختره خیلی شبیه نینیا عه من بود(اسم بچه ی جیمین)
چشمای درشت لبای بزرگ کلا خیلی زیبا بود و خیلی شبیه دخترم که گفتم
_ب. ببخشید پاتون زخم شده
+مهم نیست خوب میشه خودش، من دیگه برم کار دارم
وداشت میرفت که دستشو گرفتم و گفتم
_نه اینجوری نمیشه کارتمو بهش دادم و گفتم
_لطفا بهم زنگ بزن باید جبران کنم
+اوم اوکی پس با سوجو جبران میکنی در حالی که داشت میدوید
و رفت
از زبان ات
خیلی دیرم شده بود بس نبود ب ی مردم خوردم ولی خیلی جذاب بود میخورد۳۰سالش باشه خلاصه رفتم سر کلاس دقیقا دیقه نود رسیدم

ادامه بدم
#فیک#جیمین#بی #تی#اس
دیدگاه ها (۷)

ماه عمارتم p2از زبان ات کلاسم تموم شد رفتم یتیم خونه یکم است...

ماه عمارتم p3از زبان ات با صدای الارم گوشیم از خواب پا شدم ک...

توضیحات زندگی ات و جیمین ات سلام من کیم ات هستم و ۱۴سالمه من...

فیک جدید نام: ماه عمارتم شخصیت های اصلی: ات و جیمینشخصیت ها...

پست اولمه حمایت کنید ❤️

جیمین فیک زندگی پارت ۳۹#

تک پارتی از جیهوپ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط