سناریو

سناریو
#درخواستی
وقتی بعد سالها پیداش میشه اونم وقتی ک ات داره اخرین نفساشو میکشه توی بیمارستان(ات سرطان داره و داره میمیره )

نامجون:ات ات خاهش میکنم چشاتو با کن متاسفم ک اینهمه سال داشتی عذعب میکشیدی و من نبودم و نمیدونستم(درحالیکه دستتو گرفته💞🧷)

جین:ات من هنوز عاشقتم (پشت در اتاقت وایساده و زیر لب این هرفو گفت و داره ب دکترایی ک سی میکنن ات رو نجات بدن خیره شده🙃💔)

یونگی: اینبار تنهات نمیزارم و هرجا بری باهات
میام(خیلی ریلکس کنار تختت وایساده😎😔)

هوسوک:کاش زود تر میفهمیدم(درحالی ک عروسکی ک برای تولدش گرفه بودی رو بغلش مرده و داره بوش
میکنه🥺😢)

جیمین:مثل یونگی (درحالیکه تیغ توی دستشه😨😢💔)

تهیونگ:اگه بری کی مامان یونتان شه؟(درحالی ک جیمین به زور سر پا نگهش داشته💔🔪🔪🔪🔪)

جونگکوک: من متسفم ک زود نیومدم و گذاشتم تنهایی درد بکشی(درحالیکه روی زمین افتاده و داره از هوش میره و داره توی زهنش اینارو میکه😭😭😭😭😭😭😭💔💔💔💔💔💔)

درخواستی داشتین بگین
#سناریو#بی#تی#اس
دیدگاه ها (۲)

فیک جدید نام فیک: سرطان... ژانر: فوق فوق فوق فوق غمگین شخصیت...

توضیحات زندگی ات و تهیونگ ات سلام من ات هستم و ۱۶سالمه و من ...

سناریو #درخواستی وقتی باش کات میکنی چون وقتی مست بود بت خیان...

سناریو #درخواستی وقتی برای کرم ریخت تو شرتش فلفل و پودر خارش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط