نوشته‌بود وقتی غمگینی چطور می‌خندی؟
نوشتم به کسانی که دوستشان دارم فکر می‌کنم.
به لبخندشان. به صدایشان.
نوشته بود وقتی کم می‌آوری، چطور دوباره ادامه می‌دهی؟
نوشتم ادامه نمی‌دهم، شکست را می‌پذیرم
و از اول شروع می‌کنم.
نوشته‌بود وقتی دلت گریه بخواهد چطور صورتت را خشک نگه می‌داری؟
نوشتم ادب علاقه همین است، گریه به درون،
خنده به بیرون. مبادا که کسی را غصه‌دار کنی.
نوشته‌بود جهان ساکت خلوت خسته‌ات نکرده‌است؟
نوشتم پناه ببر از ازدحام بیهوده‌ی صداها،
به آن صدای گرم مهربان که نام کوچکت را به شعر مبدل می‌کند،
حتی اگر هرگز صدایت نکرده‌باشد.
نوشته‌بود کسی را چنان دوست داری که برایش بجنگی؟
نوشتم از جنگها برگشته‌ام،
با زخمها و موی سپید، و یاد گرفته‌ام صبور باشم
و به تماشا قانع.
نوشته‌بود شب بخیر، خواستم بنویسم کدام شب به خیر گذشته؟ دیدم کلمه‌ای نوشته و رد شده بی آن که در قید معنایش باشد،
نوشتم دوستت دارم و رد شدم،
بی آن که در قید معنایش باشم...🦋🦋


دوستتدارم نفسم عشقم جانانم💐🫂🧿🌐
دیدگاه ها (۰)

وه که با این عمرهای کوته بی اعتباراینهمه غافل شدن از چون منی...

در این ناتمامیِ زندگیتنها چیزی که منجی آدمی استعشق است...🦋🦋ش...

در اقلیم ِ عاشقانه های ِ ماگرم ترین منطقه را دست هایت فرمانر...

دلم آغوشِ تو را ميخواهد؛نه لحظه، نه دقيقه اى، نه يك ساعتى،شب...

نوشته‌بود وقتی غمگینی چطور می‌خندی؟ نوشتم به کسانی که دوستشا...

چند پارتی جونگکوک🐰عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط