با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج

با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج
حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج

ای موی پریشان تو دریای خروشان
بگذار مرا غرق کند این شب مواج

یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم
یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج

 ای کشته سوزانده بر باد سپرده
جز عشق نیاموختی از قصه حلاج

یک بار دگر کاش به ساحل برسانی
صندوقچه‌ای را که رها گشته در امواج..🦋💕🦋


#saharshehim 💝


#عاشقانه
#بهترینم
دیدگاه ها (۰)

ناگهان آیینه حیران شد،گمان کردم توییماه پشت ابر پنهان شد،گما...

نتواند که کند فاش به نامحرم رازهر که شد محرم دل طرز معانی دا...

شعله انفس و آتش‌زنه آفاق استغم قرار دل پرمشغله عشاق استجام م...

مادر بهشت من همه آغوش گرم تستگویی سرم هنوز به بالین نرم تستپ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط